تنهایی های دختر مجرد

من یه دختر مجردم، دوست دارم ازدواج کنم ولی ....

بابای من، که امشب برای دومین بار بهم گفتی مثلا تو درس خونده جامعه ای و با این گفته ات منو مسخره کردی....

بابای من، کاش جای من بودی و میدونستی چقدر برای گرفتن مدرکم اذیت شدم. کاش میدونستی فقط به خاطر شما اون همه سختی رو تحمل کردم

بابای من، که گاهی به خاطر مجرد بودنم یا به قول خودت تو خونه موندنم منو مسخره میکنی. اون زمانی که خودتون نیاز به همسر داشتید از 15 سالگی زنتون تو بغلتون بود. پس همش نگید درکت میکنم!

خدایا آخه چرا.... نمیخوام کفر بگم ولی اخه چرا وقتی شرایط ازدواج به وجود نمیاد میل به ازدواج رو درون ما قرار دادی؟ خدایا آخه چرا من با این همه شرایط خوب باید منتظر بمونم؟ کاش یکی به من جواب میداد!

+نوشته شده در چهار شنبه 9 بهمن 1392برچسب:,ساعت20:9توسط بی نام | |